محل تبلیغات شما

فرصت کم است
 

فرصت کم است

باید راه افتاد

باید به گیاهان،

یکایک،

سلام گفت،

باید کنار چشمه‌های جهان

بیدار نشست

و روی در آینه‌ی صافی‌شان، آراست
 

باید بپا خاست

باید

به بالای بلند امواج دریاها، نماز برد

باید فروتن شد

و هر شب را

در کشکول درویشی یک حون گذرانید
 

باید

در سینه صدف خیزید

ودر پرتو چراغ مروارید

سر مشق تنهایی را رج زد!

باید، با ساربانان، همراه

شب صحرا را یک‌جا نوشید

باید میلیون‌ها دست پنبه بسته را

با فروتنی گل رس در کوره پز خانه ها بوسید

فرصت کم است

باید راه افتاد

باید.

شعر عاشقانه فروغ فرخزاد

شعرهای پروین اعتصامی_

شعری از علی موسوی گرمارودی

کم ,راه ,استباید ,افتادباید ,همراهشب ,ساربانان، ,استباید راه ,کم استباید ,راه افتادباید ,همراهشب صحرا ,ساربانان، همراهشب

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها